سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
ایران
این وبلاگ در مورد ایران و تاریخچه استان های ان است .(مازندران و تهران و خراسان رضوی و ...)
یکشنبه 94 فروردین 16 :: 2:28 عصر ::  نویسنده : mahdi rezaei

تاریخ هرمزگان

وجه تسمیه

از همان زمانى که پارسى‏ها به لب دریاى جنوبى رسیده‏اند، یعنى از هزاره دوم پیش از میلاد، مى‏بایست نام این دریا را دریاى پارس یا خلیج‏فارس گذاشته باشند. زیرا از نخستین روزى که نام این دریا در اسناد معتبر تاریخى آمده است تا امروز همواره آن را به همین نام خوانده‏اند و در سراسر جهان متمدن همیشه به هر زبانى این نام رواج داشته است.

پیش از آن که آریائى‏هاى ایران، بر فلات ایران تسلط پیدا کنند، آشوریان از این دریا در کتیبه‏هاى خود به نام «نار مرتو» که به معنى رود تلخ است یاد کرده‏اند و این کهن‏ترین نامى است که از خلیج‏فارس در 2500 سال پیش به جاى مانده است. در کتیبه‏اى که از داریوش کبیر در تنگه سوئز به دست آمده به نام «دراپاتیا هخاپارسا آتى» یعنى دریائى که از پارس مى‏رود خوانده شده است.

«استرابون» جغرافیدان یونانى که در نیمه آخر قرن قبل از میلاد مى‏زیست، محل سکونت اعراب را منطقه‏اى بین خلیج عرب (بحر احمر) و خلیج‏فارس ذکر کرده است.

بطلمیوس کلودیوس پتوله مائوس بزرگترین عالم هیئت و جغرافیاى قرن دوم میلادى در کتاب بزرگى که در عالم جغرافیا نوشته از این دریا به نام «پرسیکوس سینوس» (خلیج‏فارس) یاد کرده و این اصطلاح بعدها به «سینوس پرسیکوس» تغییر یافت و مصطلح شده است. در منابع تاریخى و جغرافیاى دوره اسلامى، تحت عناوینى از قبیل «بحر فارس»، البحر الفارسى، «الخلیج الفارسى» و «خلیج‏فارس» از این دریا نام برده شده است.

احتمالاً چون دریاى پارس جزیى از سرزمین پارس بوده است به دریاى پارس و بعدا خلیج‏فارس مشهور شده است. ابوالقاسم محمد بن حوقل بغدادى در کتاب صورة الارض ضمن شرح سرزمین فارس نوشته است: «اما دریاهاى آن، بزرگترین دریاها همان دریاى فارس است که به نام آن سرزمین معروف است.»

مصطفى بن عبدالله کاتب چلبى قسطنطینى مشهور به حاج خلیفه در کتاب جهان نما نوشته است: «بحر فارس ـ به این دریا سینوس پرسیفوس مى‏گویند به مناسبت آنکه در مشرق آن فارس واقع است آنرا ماره پرسیقوم (دریاى فارس) نیز مى‏گویند.»

کلیه مورخان و جغرافیدانان جهان، چه در دوران وسطى و چه در قرون باستان و دوره معاصر از خلیج‏فارس به اسامى «دریاى پارس»، «خلیج‏فارس» و یا «خلیج العجم» و امثال آن یاد کرده‏اند. مستندترین دلیل بر این ادعا آثار کتب و نقشه‏هایى است که از آن برجاى مانده است.

نام هرمز نیز نام بندرى در کنار خلیج‏فارس بوده است که نام آن به بانى آن یعنى هرمز ساسانى نسبت داده شده است. تنگه هرمز نیز نام خود را از آن گرفته و به علت نزدیکى این جزیره با تنگه به همین نام خوانده شده است.

نام تنگه و شهر هرمز از واژه «اُرمزد» یا «هورمزد» به معنى خداى یگانه یا سرور دانا گرفته شده است. نام این استان از نام شهر یا تنگه هرمز گرفته شده است. هرمزگان از دو پاره «هرمز» و «گان» تشکیل شده است که به معنى سرزمین هرمز مى‏باشد.

در سال 1355 ه .ش بنا به پیشنهاد وزارت کشور به هیئت وزیران نام استان ساحلى شامل «بنادر، جزایر خلیج‏فارس و دریاى عمان» را به استان هرمزگان تغییر یافت که بیشترین علت انتخاب واژه هرمزگان به مناسبت نام «هرمز» و به خاطر موقعیت حساس «تنگه هرمز» که براى ایران ارزش حیاتى خاص دارد و نیز به خاطر وضعیت جغرافیایى این استان که کاملاً در مقابل دهانه هرمز قرار گرفته، انتخاب شده است.

شهر بندرعباس در سال 1023 ه .ق به فرمان شاه عباس اول صفوى ساخته شد و سلطان صفوى نام خود را بر این بندر گذاشت. اما ناحیه بندرعباس از لحاظ تاریخى قدمت زیادى دارد. بندرعباس نزدیک دهکده‏اى به نام «شهرو» واقع شده است. در اوایل قرن هشتم هجرى که نام جزیره کنونى هرمز از جردن به هرموز تبدیل گردید نام جردن به «شهرو» تغییر یافت و بعدا به گمرو یا گامبرون تغییر یافت.

در دوره صفویه شاه عباس اول امکانات زیادى را به بندر گمبرون اختصاص داد و آن بندر را توسعه و رونق بخشید و این شهر بندرى را به نام خود بندرعباس نامید.

پیشینه تاریخى

جغرافیاى تاریخى استان هرمزگان با تاریخ و جغرافیاى خلیج‏فارس درهم آمیخته است. تا قرن چهارم پیش از میلاد، مدارک پراکنده‏اى بر پایه نوشتارهاى تاریخ نگارى یونانى در خلیج‏فارس وجود دارد. ظاهرا در دوران بسیار کهن، اقوامى در سواحل غربى خلیج‏فارس و دشت‏هاى جنوبى و غربى ایران مى‏زیسته‏اند. شواهدى نیز مبنى بر پیدایش و توسعه دریانوردى در آن دوران وجود دارد. از جمله مى‏توان به دریا نوردى بابلیان در قرن هفتم پیش از میلاد، در خلیج‏فارس اشاره کرد.

رویدادها و حوادث تاریخی در ادوار مختلف

قبل از اسلام

عیلامیان

در اوایل هزاره سوم یا اواخر هزاره دوم ق.م سلسله‏اى جدید در عیلام ظهور کرد که پادشاهان آن خود را «پیامبر خدا» و «پدر و شاه» مى‏خواندند. آنها بر منطقه وسیعى از دشت‏ها و کوه‏ها، شامل بخش‏هاى مهمى از سواحل خلیج‏فارس حکومت مى‏کردند. در اواخر سده 14 ق.م عیلام از گرفتارى‏هاى بابل در جنگ با آشور استفاده کرد و خود را مستقل خواند و به رهبرى «پاهیرایشان» سلسله‏اى جدید تشکیل داد.

این سلسله که پادشاهى چون «شوتروک ناخونسته»، «کوتیز ناخونسته» و «شیلهک این شوشیناک» داشته است، عیلام را به اوج عظمت مادى و معنوى رساند. در منبعى دیگر در این باره چنین آمده است: «پیش از آن که هخامنشیان به خلیج‏فارس دست یابند، این منطقه تحت فرمانروایى الامى‏ها (عیلامى‏ها) بود. نامهاى خارک، چارک، لارک، جاسک، کیش، تمب، لنگه، قشم و جز اینها از زمان الامى‏ها به جاى مانده است.» بنابر تحقیقاتى که به عمل آمده، تپه‏هاى سبز آباد واقع در شبه جزیره‏هاى بوشهر، در قدیمى‏ترین ازمنه‏ى تاریخى مسکونى بوده و دامنه‏هاى تمدن آن تا حوالى بندرعباس و اراضى حاصلخیز دشت میناب مى‏رسیده است.

مادها

مادها قومى آریایى نژاد بودند که در آغاز سده هشتم پیش از میلاد، دولت ماد را تشکیل دادند. «ورگان» بر این باور است که مادها در 2000 سال قبل از میلاد به ایران آمدند و چون نتوانستند بر دولت مقتدر آرارات پیروز شوند سرزمین‏هایى را اشغال کردند. دولت ماد در زمان سلطنت اووخشتره به اوج عظمت و قدرت رسید و حدود آن از شمال به ارمنستان، از جنوب به خلیج‏فارس، از غرب تا رود قزل ایرماق در آسیاى صغیر و سرزمین‏هاى آشور، از جنوب غربى تا بابل و از شرق تا انتهاى کویر لوت و به قولى تا جیحون (به جز سواحل جنوبى بحر خزر) امتداد پیدا کرد. در پانزده کیلومترى شهر قشم در مسیر راهى که به منطقه باستانى خربز یا خربس و سپس به بندر سوزا منتهى مى‏شود، یک رشته کوه طولانى وجود دارد که در دل آن معمارى صخره‏اى شگفتى قرار دارد. بررسى اجمالى و جزئیات داخلى آن، نشانگر احداث آن در دوره مادها است. این مجموعه، از نظر نما سازى، با معبد یا آرامگاه صخره‏اى «کلات خور موج» در دامنه کوه مُند بوشهر شباهت بسیار دارد.

هم جوارى این محل با شهر باستانى خربز نشان مى‏دهد، در دوره مادها یک تمدن بزرگ و پیشرفته در جزیره قشم در این استان وجود داشته است. در دوره مادها و به ویژه در زمان سلطنت «هوخشتره» جزیره ابو موسى به همراه سایر جزایر دریاى پارس، جزو یکى از ایالت‏هاى جنوب غربى و سپس جزو ساتراپ (استان) چهاردهم دولت ماد به نام «درنگیانه» و بخشى از کرمان بوده است.

هخامنشیان

پارس‏ها، یکى از شاخه‏هاى اصلى اقوام آریایى بودند که همزمان با مهاجرت اقوام دیگر آریایى، وارد فلات ایران شدند. تاریخى ورود آنان به فلات ایران روشن نیست ولى مى‏توان گفت در سالهاى اول هزاره نخست قبل از میلاد با سایر قبایل آریایى از جمله مادها در فلات ایران به سر مى‏بردند. کوروش بزرگ بنیانگذار شاهنشاهى ایران در سال 553 ق.م، بر علیه آژدى دهاگ یا آشیاگس جد مادرى خود و آخرین پادشاه ماد قیام کرد و او را در نزدیک شهر پاسارگاد شکست داد و به حکومت این دولت در سال 550 ق.م پایان داد و متصرفات آن را تحت تصرف خود درآورد.

داریوش هنگامى که در مصر بود فرمان داد کار حفر ترعه نیل به دریاى سرخ را دنبال کنند. این ترعه محققا راهى بوده است به جاى ترعه سوئز امروز، تا بتوان از خلیج‏فارس و دریاى عمان و از راه دریاى سرخ مستقیما به مصر و مدیترانه دست یافت. در روزگار هخامنشیان جاسک جزو قلمروى آنان بود و بندرى آباد و پرجمعیت بوده است. در زمان سلطنت هخامنشى‏ها در ایران به کشتیرانى خلیج‏فارس شکست عمده وارد آمد و علت اصلى آن این بود که بازرگانان صور از زمان بخت النصر بازار بابل را ترک گفته و متوجه بحر احمر (دریاى سرخ) گردیده بودند. در این روزگار جزایر خلیج‏فارس از جلمه جزیره ابو موسى در این استان به موجب بند 6 ستون اول کتیبه بیستون جزو استان پارس بوده است.

بندر لنگه در روزگار هخامنشیان «گوگانا» نام داشته است. اگر گوگانا، بندر لنگه کنونى باشد تاریخ بناى این بندر از روزگار هخامنشیان تا امروز به بیش از 2500 سال مى‏رسد. در طول دوران هخامنشیان خلیج‏فارس در حقیقت مرکز بزرگترین نیروى دریایى جهان آن عصر به شمار مى‏رفت و جزایر مهمى چون قشم، لارک، هنگام، کیش و هرمز به عنوان مراکز قدرت عظیم دریا نوردى بود که شاهراه‏هاى دریایى و تجارتى و نظامى شرق و غرب را اداره مى‏کرد.

دوره اسکندر

اسکندر در سال 334 ق.م از تنگه دار دانل گذشت و وارد آسیاى صغیر شد. نخستین نبرد او با ایرانیان در کنار رود گرانیک اتفاق افتاد و اسکندر در این جنگ پیروز شد و سپس سارد پایتخت لیدى را تصرف کرد. درگیرى بعدى سپاه او با ایرانیان در نزدیکى ایسوس در کنار خلیج اسکندرون بود. در این درگیرى زن و فرزند و مادر داریوش هخامنشى به اسارت درآمدند. اسکندر پس از فتح سوریه، فینیقیه، شهرهاى صور و صیدا و مصر به فارس آمد و تخت جمشید را به آتش کشید.

سپس همدان و خراسان را تصرف نمود و از آنجا رهسپار هند گردید و پس از فتح آنجا از جنوب ایران به بابل بازگشت. در سال 326 ق.م اسکندر آماده مراجعت به ایران شد و نیار خوس را مأمور سفر دریایى به ایران نمود. او در تابستان همان سال سفر دریایى خود را آغاز کرد. او در ضمن این مسافرت اغلب نواحى خلیج‏فارس را سیاحت نمود و سرانجام در رودخانه کارون در اهواز به اسکندر پیوست. اسکندر در اندیشه کشتیرانى در اطراف عربستان از خلیج‏فارس تا بحر احمد بود. او هیأتى را براى سیاحت در خلیج‏فارس اعزام نمود و به نیار خوس مأموریت داد که در اطراف شبه جزیره عربستان سیاحت کند.

اشکانیان

طوایف پارت بر ضد حکومت جانشینان اسکندر قیام کردند و در سال 250 ق.م به رهبرى اشک اول بر حکام محلى سلوکیان در پارت شوریدند و پس از غلبه بر عمال آنان از دولت سلوکى جدا شدند و حکومت جدیدى به شیوه‏اى ایرانى در آن سرزمین بنیاد نهاد که به دولت اشکانى موسوم گشت. دولت پارت در زمان سلطنت مهرداد اول (171ـ138 ق.م) به دولتى بزرگ مبدل شد. در زمان حکمرانى وى سراسر پارت یا به دیگر سخن تمامى ایران کنونى و بین النهرین، تحت حکومت اشکانى درآمد و تمامى بنادر و جزایر دریاى پارس تحت حکومت این سلسله قرار گرفت. در دوران اشکانیان بندر جاسک از لحاظ دریانوردى داراى جایگاه استراتژیک مهمى بوده است.

دوره ساسانى

اردشیر بابکان در سال 226 میلادى پس از تسلط بر کرمان و خوزستان و اصفهان و عمان و مزن، تیسفون پایتخت اشکانیان را تصرف کرد و حکومت ساسانى را بنیان نهاد. اردشیر بابکان چندین بندر در خلیج‏فارس و کرانه‏هاى آن ایجاد و یا آباد نمود و دریاى مکران و خلیج‏فارس مرکز فعالیت بازرگانى گردید و کشتى‏هاى ایران حتى تا بنادر چین رفت و آمد مى‏کردند. اردشیر بابکان چون دید که رومیان از راه دریا با جزایر سراندیب و مالبار و سواحل هند روابطى برقرار کرده‏اند و نیروى تجارى و نظامى روم رفته رفته زمام داد و ستد را از دست ایرانیان مى‏ربایند. بنابراین او لازم دید که کرانه‏هاى خلیج‏فارس را به چنگ آورد و حکومت‏هاى مسقط و الخضر را که سد راه او بودند از میان برد. سپس کرانه‏هاى خلیج‏فارس را با دقتى خاص زیر نظر گرفت و تکیه گاه‏ها و بنادر متعدد ساخت و به تشکیل و تکمیل بحریه ایران پرداخت.

اردشیر بابکان در سال 240 میلادى از دنیا رفت و فرزندش شاپور اول به جاى او نشست. شاپور پس از فتح حران، شهرهاى کرمان، خوزستان، عمان و مکران و... را تصرف کرد. در زمان هرمز دوم ساسانى اعراب بحرین (احساء) به مرزهاى ایران (سواحل خلیج‏فارس) حمله کردند و آنجا را اشغال نمودند. هرمز ساسانى در سال 310 .م در طى نبرد با اعراب بحرین کشته شد. در این سال که هنوز شاپور دوم به دنیا نیامده بود، به پادشاهى انتخاب شد و تاج پادشاهى در خوابگاه ملکه و بر بالاى سر او آویخته شد. او در سن 16 سالگى زمام امور را به دست گرفت و اعراب متجاوز به سواحل خلیج‏فارس را به کیفر رساند. او بسیارى از اعراب کرانه‏هاى باخترى خلیج‏فارس را کوچانید و به جاى آنها ایرانیان را جایگزین کرد. او به بنیان گزارى نیروى دریایى ایران در خلیج‏فارس همت گمارد و فرزندش را فرمانرواى خلیج‏فارس نمود و جایگاه او را در بحرین قرار داد. در سال 531 .م خسرو انوشیروان به پادشاهى رسید.

در زمان سلطنت او تمام حواشى و سواحل خلیج‏فارس زیر نظارت نیروى دریایى دولت ایران بود. در این دوره بحرین یکى از ایالات ایران محسوب مى‏شد که به وسیله یک اسپهبد اداره مى‏شد و آنجا پایگاه دریایى مهم ایران و بندرگاه عبور و لنگرگاه کشتى‏هایى بود که از ایران عازم آفریقا غربى بودند.

در زمان پادشاهى انوشیروان سپاه ایران از راه خلیج‏فارس و دریاى عربستان و دریاى سرخ به یمن حمله کرد. در آن زمان حبشیان به سرزمین یمن تاخته بودند، پادشاه یمن از پادشاه ایران کمک خواست و انوشیروان نیز سپاهى به فرماندهى وهرز از راه خلیج‏فارس به یمن فرستاد و آن سرزمین را از اسارت هفتاد ساله زنگیان آزاد نمود و یمن جزو ایالات ایران شد. تصرف یمن موجب شد که ساسانیان بر راه‏هاى بحرى دریاى سرخ و اقیانوس هند تسلط یابند. در دوره ساسانیان، نواحى ایراهستان، کران، لاغرستان، سیف، هزو، هرموز، هنگام، لافت، فرور، سرى، اوال همه از توابع کوره اردشیر خرّه بوده‏اند و در این زمان آباد و پر نعمت بوده‏اند.

آثارى از دوره ساسانى در استان هرمزگان به جاى مانده است. از جمله این آثار مى‏توان به سد تل بالا در دوره کولقان و دو اتاق سنگى در دماغه کوه مبارک در شهرستان جاسک اشاره نمود.

دوره اسلام

در زمان حکومت یزدگرد سوم (632ـ652 .م) و مقارن آغاز خلافت ابوبکر، سپاهیان عرب با اطلاع از وضع آشفته دربار ایران، مرزهاى دولت ساسانى را مورد تجاوز قرار دادند و در دومین سال سلطنت یزدگرد، خالد بن ولید سردار عرب با جمعى از سپاهیان خود از طریق حضیر (نزدیک کویت) به مرز لاران ایران حمله کرد و پس از غلبه بر آنان در امداد ساحل رود فرات به سوى شمال پیش راند و در زد و خوردهاى مرزى موفقیت‏هایى به دست آورد.

سپس در سال 14 ه .ق (635ـ636 .م) عمر با تقویت قواى عرب، سعد ابن ابى وقاص را با 30 هزار مرد جنگى به ایران فرستاد. در ابتداى سالهاى حکومت اسلامى (23 ه .ق)، کرانه‏هاى هر دو سوى دریاى پارس، از جمله استان هرمزگان به دست مسلمانان افتاد. ابو هریره در روزگار خلیفه دوم بر بحرین و کرانه‏هاى باخترى خلیج‏فارس دست یافت و از آنجا به کرانه‏هاى خاورى آن یورش برد و تمامى دریاى پارس و بندرها و جزیره‏هاى آن را به قلمرو مسلمانان افزود. با بر افتادن دولت ساسانى، قشم که از پایگاه‏هاى دریایى و بازرگانى و نظامى ساسانیان بود، به دست مسلمانان افتاد و مردم شهر و جزیره قشم خانه‏هاى خود را رها نموده و به نواحى آرامتر کوچ کردند و باغ‏ها و کشت زارها سرسبز خشک شد و از جمعیت زیاد آن جز چند خانوار نماند.

دوره امویان

امویان پس از خلفاى راشدین در سال 40 ه .ق خلافت مسلمین را به عهده گرفتند و به مدت 92 سال بر قلمرو گسترده اسلام حکومت کردند. بنیان گزار این سلسله معاویه پسر ابو سفیان، پس از دو سال خلافت همه کشورهاى اسلامى را تحت فرمان خود درآورد. در زمان او زیاد بن ابیه حکومت فارس را بر عهده داشت و خراج ایران را به دستگاه معاویه مى‏فرستاد. زیاد از مقر حکومت خود در بصره و کوفه توسط پسران خویش بر ایران فرمان مى‏راند. در دوره حکومت امویان کرانه‏ها و جزیره‏هاى خلیج‏فارس توسط فرستادگان آنها اداره مى‏شده است.

دوره عباسیان

سلسله عباسیان در سال 132 ه .ق با به قدرت رسیدن سفاح خلافت را پس از امویان بدست گرفت. در زمان عباسیان سرزمین عمان از نفوذ خلفا خارج گردید و در سده دوم هجرى هارون الرشید بار دیگر عمان و سواحل آن را تصرف کرد. در این ایام عباسیان دزدى دریایى را از دریاى پارس برانداختند. در دوره هارون الرشید قلمرو حکومت عباسیان به اوج عظمت و قدرت رسید و مرز جنوبى آن تا خلیج‏فارس و سواحل مکران امتداد یافت.

در دوره عباسیان بندر جاسک یکى از مراکز داد و ستد کالا بوده است. در دوره عباسیان قیام‏ها و نهضت‏هاى مختلفى در ایران به وقوع پیوسته است که برخى از آنها استان هرمزگان فعلى و سواحل خلیج‏فارس را نیز در بر گرفته است. بیشتر این قیام‏ها در زمان خلافت معتمد عباسى رخ داده است. در دوره خلافت او صاحب الزنج در سواحل دریاى پارس قیام کرد و بحرین را مرکز قیام خود قرار داد.

یعقوب لیث صفار در سیستان نیز در زمان خلافت معتمد قیام کرد و علم استقلال برافراشت و پس از چندى به فارس و کرمان و سواحل دریاى پارس دست یافت. مدتى نیز دریاى پارس میدان جنگ و گریز قرامطه بود. قیام آل بویه نیز در زمان خلافت عباسیان اتفاق افتاد.

دوره صفاریان

در اواسط سده سوم ه .ق دولت عباسیان رو به انحطاط و زوال گذاشت، در این زمان یعقوب لیث در سیستان علم استقلال بر افراشت و نخستین دولت مستقل ایرانى را پایه گذارى کرد. یعقوب بر ضد حکام سیستان قیام کرد و حکومت آن خطه را به دست آورد. مردم سیستان در روز 25 محرم سال 247 ه .ق با یعقوب بن لیث بیعت کردند. یعقوب لیث در شوال سال 261 ه .ق به فارس لشکر کشید و چون به استخر رسید آنجا را تصرف کرد و غنایم بسیار به دست آورد.

وى سراسر فارس و سواحل خلیج‏فارس را تسخیر کرد. معتمد خلیفه بغداد که خبر پیروزى‏هاى یعقوب را شنید اسماعیل بن اسحاق قاضى را با فرمان حکومت فارس، سواحل خلیج‏فارس، طبرستان، خراسان، کرمان، مسند و ریاست افتخارى شرطه (شهربانى) بغداد نزد یعقوب فرستاد و خلعت‏ها و فرمان خلیفه را تسلیم وى وى نمود. یعقوب با فرستاده‏هاى خلیفه به مهربانى رفتار کرد و جواب نامه خلیفه را به وى داد.

یعقوب لیث پس از شانزده روز بیمارى دوشنبه دهم شوال 265 ه .ق در روستاى شاه آباد دزفول درگذشت و بنابر سنت اسلامى، وى را در همانجا که وفات یافته بود دفن کردند. پس از درگذشت وى، برادرش عمرو لیث جانشین او شد و با خلیفه مصالحه نمود و از او اظهار اطاعت کرد. او از سوى خلیفه بغداد به حکومت فارس، بوشهر، بنادر و کرانه‏هاى شمالى و جنوبى دریاى پارس و... منصوب گردید.

دوره آل بویه

در اوایل قرن چهارم هجرى سرزمین ایران در اختیار چهار سلسله قرار داشت. خراسان را سامانیان، رى و اصفهان را آل زیار، بخش غربى را خلفاى عباسى و بخش جنوبى را آل بویه اداره مى‏کردند. فرزندان بویه در آغاز کار در خدمت مرداویج زیارى بودند و در آن دوران قدرتى بدست آوردند. با مرگ مرداویج بر قدرت آنها افزوده شد و اصفهان و رى به دست آنها افتاد. آنها کم کم قلمرو حکومتى خود را گسترش داده و به بغداد رسیدند. در سال 323 ه .ق على عماد الدوله دیلمى بنادر و جزایر دریاى پارس را تصرف کرد. در سال 334 ه .ق معز الدوله بر بغداد مسلط شد. از این تاریخ توجه ایرانیان به خلیج‏فارس و دریاى مکران بیشتر شد. معز الدوله در سال 345 ه .ق سپاهى را مأمور تصرف عمان نمود و حکومت فارس و بنادر و جزایر دریاى پارس به عضد الدوله واگذار شد.

در سال 357 ه .ق عضد الدوله کرمان را تسخیر کرد و نایبى از جانب خود به نام گورگیر بن جستان بر آنجا گماشت. گورگیر هرمز و مکران را تسخیر نمود و دامنه وسعت ممالک عضد الدوله تا حدود سند کشیده شد. در سال 366 ه .ق پس از مرگ رکن الدوله، عضد الدوله حکومت بغداد را نیز بدست گرفت. عضد الدوله مرکز حکمرانان خلیج‏فارس را بندر سیراف قرار داد و از آنجا بحرین و عمان را نیز اداره مى‏کرد. عضد الدوله در سال 372 ه .ق از دنیا رفت و شرف الدوله به جاى او نشست. در این زمان که عمان ضمیمه فارس بود مطیع صمصام الدوله برادر و رقیب شرف الدوله گردید.

در پایان دوره دیلمیان امیر کیش در آن نواحى اعلام استقلال نمود و دیگر جزایر را بدست گرفت. رکن الدوله خمار تکین چند بار به سیراف رفت و آماده حمله به کیش گردید که هر بار امیر کیش با فرستادن هدایایى او را منصرف نمود. آل بویه به اهمیت نیروى دریایى در خلیج‏فارس پى برده و به سازمان بندى آن پرداختند و در این راه گام‏هاى ارزنده‏اى برداشتند، به طورى که سازمان ناوگانى در کرانه‏هاى شرقى و غربى خلیج‏فارس به وجود آورد و به کمک همین نیرو همراهى قرمطیان بود که در سال 339 ه .ق عمان به تصرف دیلمیان درآمد. در زمان آل بویه اکثر جزایر خلیج‏فارس زیر نفوذ این خاندان بود و درآمد گمرکى آن به خزانه شاهان دیلمى پرداخته مى‏شد.

سلجوقیان

سلاجقه در سال 431 ه .ق سلطان مسعود را شکست دادند و در این سال دولت سلجوقى را در خراسان بنیان نهادند. ملک قاورد سلجوقى با فرمان طغرل بیک مأمور فتح کرمان گردید. او پس از فتح کرمان، حاکم آنجا شد و مدت 24 سال حاکم این خطّه بود. قارود پس از فتح کرمان، مکران و فارس را تصرف کرد و سپس کرانه‏هاى شمالى و جنوبى و جزایر دریاى پارس، از جمله بحرین، ابو موسى، کیش و خوزستان را متصرف شد.

سلجوقیان کرمان از سال 454 تا 583 ه .ق در منطقه خلیج‏فارس، از جمله استان هرمزگان و عمان حکومت یافتند. عماد الدین توران شاه در اندیشه جایگزین کردن جزیره کیش به جاى بندر سیراف بود که دوران این خاندان دیرى نپائید و به دست ملک دینار غز افتاد. در عصر سلجوقیان جزیره کیش مرکز بازرگانى خلیج‏فارس بوده است.

اتابکان فارس

در زمان تسلط سلجوقیان از سوى پادشاهان سلجوقى حکامى با سمت «اتابکى» بر مناطق مختلف اعزام مى‏شدند. در فارس نیز از اولاد سلغر که رئیس یک دسته از ترکمانان بود، شخصى به نام «سنقور» استقلال یافت و بر ضد سلجوقیان قیام نمود و سلسله اتابکان فارس یا سلغریان را تأسیس نمود. اتابکان فارس بر عمان، بحرین و سواحل و جزایر خلیج‏فارس تسلط یافتند. در این زمان حکومت در کیش در دست خاندان بنى قیصر و کم کم بر توانایى آنان افزوده مى‏شد و آنان در صدد بودند که بر بخشى از کرانه‏هاى خلیج‏فارس دست یابند، تا اینکه اتابک سنقر (543ـ588 ه .ق) حکومت نواحى کرانه‏اى خلیج‏فارس را به آنان واگذار کرد. با آغاز حکومت ملک سلطان، فرمانروایى بنى قیصر رو به ناتوانى نهاد و اتابک ابوبکر با کمک سیف الدین ابا نصر حکمران جزیره هرمز، در 626 ه .ق به فرمانروایى بنى قیصر پایان داد. در 628 ه .ق چون سیف الدین از تعهدات خود سر باز زد، اتابک ابوبکر با کمک صلاح الدین محمود لُر، بار دیگر به جزیره کیش حمله کرد.

سیف الدین در این جنگ کشته شد و جزیره کیش به دست اتابک ابوبکر افتاد و نام دولت خانه به آن داد. از این زمان، جزیره کیش زیر نظر اتابکان فارس اداره مى‏شد. از این تاریخ مرکز بازرگانى خلیج‏فارس به بندر هرمز (میناب فعلى) و جرون (بندرعباس) انتقال یافت. در زمان اتابکان والى خلیج‏فارس، در جزیره کیش اقامت داشت و بر تمام جزایر و کرانه‏هاى خلیج‏فارس حکومت مى‏کرد و نیروى دریایى نیز در اختیار داشت. حکومت اتابکان تا سال 661 ه .ق یعنى 45 سال پس از حمله مغول برقرار بود. در این سال آخرین اتابک که «سلجوق شاه سلغرى» بود بر هلاکو خان مغول شورید و همین قیام سبب انقراض خاندان او شد و حکومت فارس، هرمزگان و تمامى منطقه به دست مغولان افتاد.

دوره خوارزمشاهیان

خوارزمشاهیان سلسله‏اى از غلامان ترک نژاد بودند که در زمان سلجوقى به حکومت خوارزم منصوب گردیدند و کم کم نواحى مختلفى از ایران را به قلمرو حکومت خود افزودند. این سلسله در زمان سلطان سنجر سلجوقى (491 ه .ق) در خوارزم شکل گرفت و تا سال 628 ه .ق در ایران و خوارزم حکومت داشتند. در سال 607 ه .ق تاج الدین ابوبکر به دستور محمد خوارزمشاه کرمان را تصرف کرد و سپس به هرمز (بندر میناب) تاخت و آن ناحیه و قسمتى از عمان را هم ضمیمه ممالک خوارزمشاهى نمود و بدین ترتیب قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه تا سواحل جنوبى و بحر عمان وسعت یافت. در دوره خوارزمشاهیان جزیره کیش مرکز بازرگانى خلیج‏فارس بوده است.

 




موضوع مطلب :

پیوندها
لوگو
نویسنده و مدیر وبلاگ :مهدی رضایی
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 32
  • بازدید دیروز: 37
  • کل بازدیدها: 77302