ایران این وبلاگ در مورد ایران و تاریخچه استان های ان است .(مازندران و تهران و خراسان رضوی و ...) سه شنبه 94 فروردین 18 :: 2:37 عصر :: نویسنده : mahdi rezaei
تاریخ کرمانشاهوجه تسمیهدر کتاب تاریخ ایران و ممالک همجوار آن، ضمن شرح ساتراپیهاى دوره مقدونى، از کرند به نام «کارینا» و از کرمانشاهان به نام «کامبادنه» یاد کرده که ساتراپیهاى چهارم و پنجم نواحى سفلاى دولت مقدونى را تشکیل مىدادند. شهر کرمانشاه از ماندگارىهاى باستانى و تاریخى ایران بوده است و گمان مىرود که سلطنت مادها در آنجا پایه و مایه گرفته و نیز ایالت «کامبادنه» پارتیان در آنجا بوده است و در زمان ساسانیان و نیز پس از غلبه اسلام، «ایالت ماه» نامیده مىشد. اما در آثار مربوط به سدههاى نخستین اسلامى به نام کرمانشاهان به صورت قرماسین، قرماشین، قرمیسین و کرمانشاه اشاره شده است. اطلاق نام کرمانشاه به این شهر مربوط به سدههاى اولیه اسلامى است به طورى که درکتاب تاریخ یعقوبى، از نام این شهر به صورت اصلى آن یعنى کرمانشاه یاد شده است. آنچه از بررسى متون تاریخ و جغرافیاى قدیم برمىآید این است که کرمانشاه اصل و معرب آن قرماسین است اما در متون جدید صرفا به نام فارسى آن اکتفا کردهاند و از ذکر نام عربى آن صرفنظر کردهاند. تبدیل حرف کاف به قاف و شین از موارد قلب معمول و مقبول در کلمههاى معرب مىباشد. همانگونه که شهر شوش باستانى را سوس و نیشابور را نیسابور گفتهاند. بنابراین اصل کلمه قرمیسین هم لفظى از مقوله کرمیشین یا کرمانشان به اعتبار صداى الف بعد از «ما» و «شا» مىباشد. اتفاقا صورت لفظ کنونى این اسم در لهجه یهودیان محل که از سکنه قدیم آنجا همانند همدان شمرده مىشوند کرمایشین به جاى کرمانشاهان گفته مىشود و نظیر چنین تلفظى هم از زبان برخى از روستائیان پیرامون شهر نیز شنیده شده است. برخى نیز معتقدند بهرام پادشاه ساسانى که از 388 تا 399 میلادى بر امپراطورى وسیع ساسانى فرمانروایى داشت شهر «کامبادنه» یا «گمبادنه» را بنا نهاده است. وى در زمان سلطنت برادرش شاهپور سوم حکومت کرمان را عهدهدار بود و خود را بدین سبب کرمانشاه یا شاه کرمان مىنامید، بنابر این شهر را کرمانشاه نام نهادند. به هر حال بعد از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى و صدور فرمان محو آثار طاغوتى توسط امام راحل(ره)، موج مردمى جهت تعویض نام مرکز استان و به تبع آن خود استان آغاز شد. ابتدا کلمه قهرمانشهر به وسیله گروهى از مردم در تابلوها نقش بست و بعد از چند صباحى به کلمه ایمانشهر تبدیل شد و این حرکت به صورت روزمره تداوم یافت تا اینکه به تقاضاى عدهاى از اهالى شهید پرور استان و پیگیرى چند تن از مقامات کشورى نام استان به باختران با تکیه بر مرکزیت نواحى غرب بودن استان، تغییر یافت و به تبع آن مرکز استان هم به همین نام، نامیده شد. اما در سال 1371 شمسى، بر اساس پیشنهاد نمایندگان مجلس و تصویب هیأت دولت، نام استان باختران به استان کرمانشاه با مرکزیت شهرستان کرمانشاه تغییر یافت. رویدادها و حوادث تاریخی در ادوار مختلفقبل از اسلامبر اساس مدارک تاریخى شهر کرمانشاه یا کرمانشاهان به وسیله بهرام بن شاپور ذوالاکتاف ساسانى ساخته شد و قباد بن فیروز ساسانى آن را تجدید عمارت کرده و در آن براى خود عمارت عالیه ساخت. بنا به نقل مختصر البلدان ابن فقیه، قباد از مداین تا رودخانه بلخ، در همه راه هیچ سرزمینى نیافت که هوایش از کرمانشاهان تا گردنه همدان، خوشتر و آبش گواراتر و نسیمش لذتبخشتر باشد. این بود که قرماسین را ساخت و براى خود کاخى بلند بر روى هزارستون بنا کرد. از اوایل هزاره چهارم ق.م در سرزمین عیلام، به ویژه در دشت سوزیان ـ که امتداد طبیعى دشت بینالنهرین مىباشد ـ زندگى شهرنشینى آغاز شد و شهر «شوش» پایتخت کشور عیلام گردید. عیلام و همسایگان شمالى و غربىاش در دامنههاى سلسله جبال زاگرس و دشت بینالنهرین در تماس بسیار نزدیک و دایمى بودهاند، که گاه این تماسها دوستانه و مسالمت آمیز و گاه خصمانه و شدید بود. در زمان پادشاهى شیلهک این شوشیناک (1151ـ1165 ق.م) فتوحات عیلام به نقاط دور دست کشیده شد، سپاهیان وى در شمال از ناحیه دیاله گذشتند و به نواحى کرکوک رسیدند، و آشور را به نقاط دورتر راندند و سراسر درههاى دجله، قسمت اعظم کرانه خلیج فارس و سلسله جبال زاگرس از جمله، منطقه «کرمانشاهان» تحت تسلط عیلام درآمد. آخرین دسته از ساکنانى که پیش ازمادها، در غرب فلات ایران مستقر شدند، اقوامى به نامهاى لولوبى، گوتى، کاسى و ... بودهاند. قوم لولوبى در ذهاب کرمانشاه، شهر زور و سلیمانیه سکونت داشتند. از شاهان معروف قوم لولوبى، «آنوبانى نى» بوده است. کوتیان یا گوتیان در شرق، شمال و شمال غربى لولوبیان و احتمالاً در آذربایجان، کردستان و کرمانشاه کنونى زندگى مىکردند. کوتیان، در سده 23 ق.م و در زمان سلطنت «نارام سین» پادشاه اکَّد، در صحنه تاریخ پدید آمدند. کاسیان قومى آسیایى نژاد بودند که در نیمه اول هزاره دوم قبل از میلاد، در دامنههاى سلسله جبال زاگرس، از جمله استان کرمانشاهان زندگى مىکردند. عیلامیها به این قوم «کوسى» و آشوریان آنان را به نام «کاشو» مىشناختند. کاسیها، حدود شش سده بر اراضى دو رود بینالنهرین و مرکز کوهستان زاگرس، از جمله منطقه کرمانشاهان فرمانروایى کردند. پژوهشگران، زمان اینان را حدود 1925 تا 1171 ق.م ذکر کردهاند. کرمانشاه در زمان مادها چنان که نوشتهاند مادها قومى آریایىنژاد بودند که در آغاز سده هفتم یا پایان سده هشتم پیش از میلاد، دولت ماد را تشکیل دادهاند. عدهاى چون گیرشمن، ورود آنان را حدود هزاره اول پیش از میلاد، و عدهاى هم مثل سایکس و دومرگان و رشید یاسمى بر این عقیدهاند که مادها از هزاره دوم پیش از میلاد، وارد فلات ایران شدند و در سرزمینى که بعدها به سرزمین ماد خوانده شد، سکونت گزیدند. مادها چون نتوانستند بر دولت مقتدر آرارات پیروز شوند، سرزمینهایى را اشغال کردند که امروزه استانهاى آذربایجان، کردستان و کرمانشاهان و ... را تشکیل مىدهند و چون استیلاى قوم ماد بر قبایل بومى شمال غرب ایران توجه ممالک مجاور را جلب کرد و آنان را واداشت تا از پیشرفت قوم ماد به ولایتهاى همسایه جلوگیرى کنند، از این رو دولت آشور در زمان پادشاهى «دایان آشور»، با این هدف به سرزمینهاى ماد تجاوز کرد و خسارتهاى بسیارى وارد کرد. قوم ماد، پس از دادن تلفات سنگین، ناگزیر در سال 837 ق.م تابعیت آشور را پذیرفت و خراجگزار آن دولت شد. کرمانشاهان از دوره عیلامیان تا دوره مادها که جزء ایالت «پارسوا» به شمار مىرفته، از اهمیت ویژهاى برخوردار بوده و مرزهاى آن در شمال، کوههاى کردستان، در شرق، همدان، در غرب، رودخانههاى دیاله و دجله و در جنوب، خوزستان و لرستان بوده است. کرمانشاه در زمان هخامنشیان پارسىها، یکى از شاخهاى اصلى قوم آریایى بودند که همزمان با مهاجرت اقوام دیگر آریایى، وارد فلات ایران شدند. تاریخ ورود آنان به فلات ایران روشن نیست، چنان که گفته شد، به عقیده گیرشمن در سالهاى اول هزاره پیش از میلاد، و به قول دومرگان در هزاره دوم پیش از میلاد، وارد فلات ایران شدند. پارسها در حدود 700 ق.م هنگامى که مهاجرتهاى داخلى در ایران آغاز شد از جنوب و جنوب غربى دریاچه ارومیه به سوى جنوب و جنوب غربى ایران سرازیر شدند و همزمان با سلطنت سارگون دوم، مشغول تصرف دامنه کوههاى بختیارى شدند و در سرزمین بختیارى واقع در شرق شوشتر و شمالشرقى شوش در نزدیکى ناحیه عیلامى انشان که بعدها پارس (پارسوماش) نامیده شد سکونت گزیدند و با استفاده از ضعف دولت عیلام، بر قلمرو این دولت که در حال اضمحلال بود، دست یافتند و به رهبرى هخامنش (675 ـ 700 ق.م) حکومت هخامنشى را بیناد نهادند. کوروش کبیر در سال 550 ق.م به هگمتانه (همدان) رفت و پس از تصرف مملکت ماد، از جمله کرمانشاهان، پارتها را نیز شکست داد و در ظاهر سایر ایالتهاى شرقى را که قبلاً جزو حکومت ماد بودند، تحت تسلط و تصرف خویش درآورد. مرزهاى کرمانشاهان که در این دوره گامبادن نامیده مىشد، در شمال به زیکرتو در حوضه رودى که از سهندجارى است و شهر میانه کنونى در کنار آن قرار گرفته، در غرب به رود دجله، در جنوب به عیلام و در شرق به الى پى محدود مىشده است. کرمانشاه در زمان سلوکیان بنیانگذار این سلسله سلوکوس پسر آنیشوخوس، سردار فیلیپ دوم، پدر اسکندر مقدونى بود. پس از مرگ اسکندر، جنگهاى خونینى بر سر ممالک تابع او رخ داد. در این جنگها سلوکوس بر آنتى گون (والى کیلیکیه) غالب شد و خوزستان و ماد، از جمله کرمانشاهان را ضمیمه حکومت بابل کرد و در سال 312 ق.م دولت سلوکى را در ایران تشکیل داد و در سال 306 ق.م رسما خود را شاه خواند. در سالهاى پس از مرگ آنتیوخوس چهارم، در غرب ایران چندین پادشاهى مستقل از جمله عیلام، پارس، گابینه (اصفهان کنونى) و ارمنستان پدید آمد و ماد آتروپاتن که از سوى آنتیوخوس سوم مهار شده بود، مجددا مستقل گشت. تیمارخ (تمیارخوس)، ساتراپ ماد، که کرمانشاهان جزو آن بود، را مستقل اعلام کرد و به نام خود سکه زد. کرمانشاهان در زمان اشکانیان پس از درگذشت اسکندر مقدونى و تقسیم میراث او بین سردارانش، طوایف رشید و آزاده پارت علیه حکومت جانشینان اسکندر قیام کردند و در سال 250 ق.م به رهبرى ارشک اول بر حکّام محلى سلوکیان درپارت شوریدند و پس از غلبه بر عمال آنان، از دولت سلوکى جدا شدند و حکومت جدیدى به شیوه ایرانى در آن سرزمین بنیاد نهادند که به دولت اشکانى موسوم گشت. دولت اشکانى در زمان سلطنت مهرداد اول به دولتى بزرگ مبدل شد و سرزمین باختر را به کشور خود افزود. در سال 160 ق.م بخش اعظم ساتراپ نشینهاى شرقى را که به دولتهاى کوچک مستقل مبدل شده بودند، به اطاعت درآورد. مهرداد پس از مبارزه سختى، سرزمین ماد از جمله کرمانشاهان را در سال 155 ق.م تصرف کرد. مهرداد اول پایدارى دمتریوس پادشاه سلوکى را درهم شکست و بین النهرین را به تصرف خود درآورد و «سلوکیه» پایتخت سلوکیان را در سال 141 ق.م اشغال کرد و در آنجا به تخت نشست. وى پس از فتوحات بسیار در سال 138 ق.م درگذشت. در زمان سلطنت مهرداد اول، ایالتهاى گرگان، باختر، مرو، خوارزم، هرات، زرنگ (سیستان)، رخج (قندهار)، رى، ماد بزرگ، ماد کوچک، کارینا (کرند کنونى) کامبادنه (کرمانشاهان)، بابل، آشور، خوزستان، پارس و سراسر پارت تحت حکومت اشکانى درآمد. در دوره اشکانیان، سرزمین کرمانشاهان به دو ایالت کارینا و کامبادنه تقسیم شده بود که در حال حاضر «کارینا» با «کرند» و «کامبادنه» با «کرمانشاهان» منطبق است. مرزهاى کرمانشاهان در این دوره، همان مرزهاى زمان هخامنشیان بوده است. کرمانشاه در زمان ساسانیان اردشیر بابکان در سال 226 م. رسما عنوان شاه شاهان ایران را اختیار کرد. وى پس از مراسم تاجگذارى، به کمک ارتش منظم خود، دشمنان و مخالفان خود را یکى پس از دیگرى از پاى درآورد و منطقه نفوذ خود را از فرات تا مرو و از هرات تا سیستان وسعت بخشید. سپس متوجه غرب شد و به سال 228 م. از رود فرات گذشت و با تصرف شهرهاى «نصیبین» و «حران» قدرت خود را به تنها حریف نیرومند یعنى رومیها نشان داد. کرمانشاهان در زمان سلطنت اردشیر، جزو استان غرب بود. اردشیر بابکان پس از هفده سال سلطنت به سال 241 م. درگذشت و پسرش شاپور (241ـ272 م.) به پادشاهى رسید. شاپور اول در ابتداى حکومت در معرض خطر دشمنان قوى قرار گرفته بود و با سیاستى که شاپور در پیش گرفت این خطرات را از میان برداشت. شاپور اول در پیشرفت و آبادانى ایالتهاى ایران، از جمله کرمانشاهان کوشش بسیار کرد. در زمان شاپور دوم کرمانشاهان یکى از استانهاى بخش باخترى (پادکسیان خوربران) بوده است. بناى شهر کرمانشاه را به بهرام چهارم نسبت مىدهند که به عنوان حکمران ولایت کرمان به کرمانشاه ملقب شده بود. اما به احتمال بسیار، شهرى که او بنا کرد شهر کوچک کرمانشاه بود که میان یزد و کرمان قرار داشت. خسرو دوم (پرویز) طبق معمول همه ساله در فصل بهار، براى گذراندن تابستان به کرمانشاه مىرفت و در سر راه خود در حُلوان توقف کرده و به تماشاى چوگان بازى مرزداران مىپرداخت. در تاق بستان کرمانشاه، مجلس تاجگذارى خسرو دوم (پرویز) و نقش خسرو و اسب معروفش «شبدیز» دیده مىشود. پس از درگذشت خسروپرویز، یزدگرد سوم به سلطنت رسید و یزدگرد سوم پس از جنگهاى بسیار با اعراب در سال 31 ه .ق، (651 یا 652 م.) در نزدیکى مرو کشته شد و سلسله شاهنشاهى ساسانى پس از 428 سال منقرض شد. در عهد حکومت ساسانیان، ایران به چهار بخش یا کوست تقسیم شده بود و کرمانشاهان جز بخش «خوربران» یا کوست باخترى شامل عراق، کرمانشاهان، کردستان و دیگر ولایتهاى غربى بوده است. مرزهاى کرمانشاهان در این دوره، در شرق، کنگاور، در جنوب، سرحد استانهاى ماسبندان و مهرگان کدک، در غرب، سرحد استان خسروشاد فیروز (سرپل ذهاب) و در شمال سرحد کردستان بودهاند. دوره اسلامىدر سال 640 و به قولى 641 یا 642 م. برابر با 21 یا 22 ه .ق سلسله ساسانى با بیش از 400 سال حکومت در نتیجه جنگ نهاوند ـ که اعراب آن را فتحالفتوح نامیدند ـ منقرض شد. از آن پس با پیشرفت اسلام در شرق، ایرانیان به مرور به دین اسلام گرویدند و تاریخ ایران زمین تا چند سده متوالى با تاریخ اسلام درآمیخت. عربها پس از تصرف حلوان در سال 21 ه .ق، کرمانشاه را بدون حمله نظامى تسخیر کردند. احمدبن یحیى بن جابر بلاذرى در کتاب فتوح البلدان خود مىنویسد: «جریر بن عبداله بَجَلى حلوان را به صلح بگشود، بدین قرار که از آنان دست بردارد و بر جان و مال، امانشان دهد. سپس سعد، جریر را همراه عزرة بن قیس بن غزیه بَجَلى بر حلوان گمارد و آنگاه جریر رهسپار دینور شد؛ لکن آن را فتح نکرد و قرماسین (کرمانشاه) را به صلحى همانند صلح حُلوان بگشود». عربها با لشکرکشىهاى پىدرپى، رى، قومس، زنجان و آذربایجان را به سال 22 ه .ق فتح کردند و سال بعد، همدان، قم، کاشان و اصفهان را تسخیر کردند. به هر حال، غلبه عربها بر ایران از جمله کرمانشاهان در هدایت نور اسلام میسر گشت، ولى کشاکش بین دین اسلام و آیینهاى رایج ایران چون زرتشى، مانوى، مزدکى، عیسوى، یهودى و بودایى چهارسده به طول انجامید. در سال 66 ه .ق عشایر کرد پیرامون حُلوان (سرپل ذهاب) طغیان کردند و مختار بن عبید که در کوفه به خونخواهى حسین بن على علیهالسلام برخاسته بود، براى سرکوبى آنان حاکمى بر حلوان گماشت. مرگ مختار در همین سال، به نقشه وى که تصرف ایران و انقراض حکومت اموى بود، خاتمه داد. در زمان حکومت اموى سرزمینهاى اسلامى به ده استان، از جمله کوفه تقسیم شده بود که کرمانشاهان جزو استان کوفه به شمار مىرفت. در روزگار مهدى، خلیفه عباسى، کردان به کمک طرفداران علویان شورش کردند و به همین مناسبت هارونالرشید از سوى پدر به حکومت کردستان و کرمانشاهان و ولایتهاى غربى ایران منصوب شد. هم اکنون هارونآباد (شاه آباد سابق) و زبیدى (روستاى حسن آباد) ظاهرا یادگار این حکومت مىباشد. هارون الرشید، به خاطر آشوبى که در اثر بر کنارى و مصادره اموال برمکیان به وجود آمده بود، در سال 192 ه .ق از بغداد به کرمانشاهان آمد و طى خطبهاى مردم را به آرامش دعوت کرد. وى در ایام خلافت نیز مکرر به کرمانشاهان مسافرت کرده است. در این دوره و به ویژه در روزگار خلافت مأمون، امپراتورى اسلامى به بیست اقلیم شرقى و هفده اقلیم غربى تقسیم شده بود که کرمانشاهان ضمیمه یکى از استانهاى شرقى به نام استان جبل (عراق عجم) بوده است. کرمانشاه در زمان صفاریان در اواسط سده سوم ه .ق دولت عباسیان رو به انحطاط و زوال گذاشت. در این زمان مردم سیستان از فعالیت بر ضد خلافت بغداد و عاملان آن دست برنداشتند و به سرکردگى عمار یاسر در این سرزمین فعالیت نوینى را شروع کرده و به یارى عیّاران که افرادى دلیر و از جان گذشته بودند، جنبش جدیدى را علیه حکومت خلفاى عباسى آغاز کردند. یعقوب لیث بنیانگذار سلسله صفارى نیز در شمار عیاران بود و در نیمه دوم سده سوم ه .ق در سیستان عَلَم استقلال بر افراشت و نخستین دولت مستقل ایرانى را پایه گذارى و برخى نقاط کشور را نیز به کانون آزادیخواهان ایران تبدیل کرد. پس از درگذشت یعقوب، برادرش عمرولیث به پادشاهى رسید. وى مردى عاقبتاندیش و صلاح را در مصالحه با خلیفه دید. از این رو نامهاى نزد معتمد (خلیفه بغداد) فرستاد و ظاهرا اظهار دوستى و مودّت کرد و در خوزستان ماند تا اینکه احمدبن ابى الاصبع فرمان حکومت فارس، کرمان، اصفهان، زنجان، ماسبذان، جبال (کرمانشاه جزو جبال بود) رى، قم، گرگان، تبرستان سند و سیستان را از خلیفه به انضمام فرمان شُرطگى بغداد و حرمین (مکه و مدینه) را براى وى آورد. بدین ترتیب، از سال 265 ه .ق تا سال 287 ه .ق که عمرولیث در جنگ با امیر اسماعیل سامانى اسیر شد، کرمانشاهان در قلمرو حکومت صفاریان قرار داشت. کرمانشاه در زمان سلجوقیان ترکان سلجوقى یکى از قبایل ساکن ترکستان بودند که هنگام حکومت سامانیان در شمال شرقى دره سیحون، مانند قبایل دیگر ترک در پى یافتن چراگاه مناسب از محلى به محل دیگر کوچ مىکردند. رئیس این قبیله ـ که جد بزرگ پادشاهان سلجوقى است ـ «دقاق» نام داشت. سلجوق (پسر دقاق) در زمان ضعف دولت سامانى با قبیله خود به ماوراء النهر آمد و در حدود شهر جند مستقر گردید. نوه سلجوق که طغرل نام داشت پس از تسخیر خراسان براى توسعه قلمرو خود به جمع آورى سپاه آقدام کرد و سپس تا سال 437 ه .ق تبرستان، گرگان، رى، خوارزم، همدان و اصفهان را تصرف کرد و برادرش ابراهیم ینال از کرمانشاه، تا حدود بغداد پیش رفت. در سال 441 ه .ق میان ابراهیم ینال و برادرش سلطان طغرل سلجوقى کدورتى پیش آمد و علت، آن بود که طغرل مىخواست ابراهیم، همدان و قلاع متصرفى کرمانشاه، دینور و حلوان را تسلیم کند؛ ولى وى امتناع کرد. ابراهیم در قلعه سرماج موضع گرفت و طغرل قلعه را به تصرف خویش درآورد. اتابک قزل ارسلان با طغرل بن ارسلان (پادشاه سلجوقى) در کرمانشاهان به مصاف هم رفتند. در این جنگ، گرچه ابتداسپاه عراق ـ که طرفدار سلطان بودند ـ شکسته شدند، اما در آخر کار فتح نصیب سلطان طغرل شد و اتابک قزل ارسلان و سپاهى که از بغداد به کمک او آمده بودند، شکست خوردند. کرمانشاه در زمان خوارزمشاهیان در سال 596 ه .ق قطبالدین محمد خوارزمشاه به سلطنت رسید. این پادشاه که فتوحاتى در نواحى مرکزى ایران به دست آورده بود، عزم دیار جبال کرد و چون حاکم همدان در مقابل او ایستادگى نمود، سپاه وى به کشتار وغارت پرداخت و از همدان تا دینور و کرمانشاه را در هم کوبید و خراب کرد. در سال 616 ه .ق چنگیز خان مغول به ایران حمله کرد، ولایات ایران یکى پس از دیگرى در برابر مغولان سقوط کردند و کرمانشاه هم چون شهرهاى دیگر سقوط کرد و در قلمرو این قوم قرار گرفت و محمد خوارزمشاه بدون برخورد با دشمن گریخت و به جزیره آبسکون در دریاى مازندران پناه برد. کرمانشاهان از سپاه خون آشام مغول در امان نماند و سپاهیان هلاکوخان دراین منطقه قتل و غارتى فجیع آفریدند. در دوره مغول ایران شامل 20 بخش بوده که کرمانشاهان و کردستان یکى از این بخشها بوده است. در زمان ایلخانان، ولایت جبال به دو بخش نامساوى تقسیم شد: بخش بزرگتر در مشرق به عراق عجم معروف شد و بخش کوچکتر که در مغرب که کرمانشاه را شامل مىشد به کردستان شهرت یافت. کرمانشاهان در زمان تیموریان تیمور گورکان معروف به تیمور لنگ که از نژاد مغول و از سوى مادر از اعقاب چنگیز خان مغول بود، در آغاز جوانى مدتى در خدمت امراى محلى ماوراء النهر بسر برد و در جوانى حکومت شهر «کش» از توابع ترکستان را به دست آورد. تیمور به خاطر کاردانى و رشادت قوایى به دور خود جمع کرد و به تدریج به بخش بزرگى از ماوراءالنهر تسلط یافت و به سال 771 ه .ق در سمرقند مستقر شد. او دامنه فتوحات خود را درشرق و غرب گسترش داد و با بهرهگیرى از هرج و مرج داخلى ایران، با سپاه بزرگى به خراسان حمله کردو در سال 782 ه .ق آن منطقه را به اشغال خویش درآورد. تیمور در یورشهاى بعدى خود اصفهان، فارس، بوشهر، آذربایجان، عراق عجم، کرمانشاهان و عراق عرب را ضمیمه متصرفات خویش کرد و در مدت پانزده سال بر سراسر ایران مسلط شد و مانند چنگیزخان مغول به قتل و غارت پرداخت. وى در مدت اقامت در سلماس، ملک عزالدین حاکم آن ناحیه را مورد توجه قرار داد و علاوه بر حکومت سلماس، اداره مناطق کردستان و کرمانشاهان را نیز به وى سپرد. کرمانشاهان با همدان، در زمان تیموریان، یکى از ایالتهاى این سلسله را تشکیل مىداد و وسعت آن برابر عراق عجم و جبال بود. پس از تیموریان، قراقویونلو (بارانیان) در آذربایجان و غرب ایران از جمله کرمانشاهان و شمال عراق سردرآورد. از این روزگار تا دوره صفویه و بلکه تا دوره زندیه، همدان، نهاوند، کرمانشاه، و دینور به ولایت «على شکر» معروف بود و مرکز آن شهر همدان بوده است. کرمانشاه در زمان صفویه شیخ صفىالدین پسر امینالدین جبرائیل یکى از بزرگان تصوف و مشایخ عرفا بود و مریدان بسیار داشت. با ظهور شیخ صفىالدین شهرت این خاندان بالا گرفت و این سلسله به مناسبت نام او به «صفویه» معروف شدند. یکى از شاهان صفوى، شاه اسماعیل بود که توانست با جنگهاى مختلف در سال 913 ه .ق وسعت سرزمین خود را از شرق تا هرات و از غرب تا دیار بکر و بغداد گسترش دهد. در سالهاى نخستین حکومت شاه اسماعیل صفوى (908 ه .ق) سلطان مراد آق قویونلو با هفتاد هزار سپاهى، نواحى کرمانشاه و همدان را اشغال کرد. شاه اسماعیل با دوازده هزار قزلباش به جنگ او رفت و در آلمه بولاغ (نزدیک همدان) به قلب سپاه سلطان مراد حمله کرد و او را مغلوب ساخت. پس از درگذشت شاه اسماعیل، پسرش طهماسب میرزا به سلطنت رسید. در سال 940 ه .ق شاه طهماسب براى سرکوبى ذوالفقارخان حاکم دست نشانده ایران در بغداد که با دربار عثمانى ارتباط پیدا کرده بود رهسپار بغداد شد و او را به هلاکت رساند. اما سلطان سلیمان، (پادشاه عثمانى) ابراهیم پاشا را با سپاهى به غرب ایران فرستاد. ابراهیم پاشا با سپاه عثمانى در نواحى همدان و کرمانشاه بودند که خود سلطان سلیمان به سپاه خود ملحق شد و قبرى را که در کرمانشاهان و اراضى ماهیدشت به غلط به اویس قرنى معروف شده و نزد مسلمانان سنى مذهب محترم است، زیارت کرد. سپس به قلعه شاهین ـ که حد فاصل عراق عرب و ولایتهاى غربى ایران بود ـ نقل مکان کرد و سرانجام بغداد را فتح کرد و حکمرانى از سوى خود در بغداد گماشت. در سال 1013 ه .ق ازون احمد که از سوى دولت عثمانى در بغداد حکومت مىکرد به تلافى فتوحات الله وردى خان و سایر امراى صفوى به قلمرو على شکر، یعنى نهاوند، دینور و کرمانشاه لشکرکشى کرد و چون در این هنگام حسن خان استاجلو (والى همدان، دینور و کرمانشاه) در رکاب شاه عباس به فتح قلاع آذربایجان اشتغال داشت، ازون احمد نواحى غرب را تا همدان غارت کند. در زمان شاه طهماسب دوم سپاهیان عثمانى با استفاده از فرصت در سال 1136 ه .ق، آذربایجان، کردستان، کرمانشاهان و همدان را تصرف کردند و بر ضد منافع ایران، با روسیه روابطى بر قرار کردند و در شوال همین سال به منظور تقسیم نواحى شمال غربى ایران میان دو دولت روسیه و عثمانى قرارداد شومى شامل یک مقدمه و شش ماده منعقد گردید که بر اساس ماده سه آن، مناطق آدربایجان، کردستان، کرمانشاهان و همدان به دولت عثمانى واگذار شد. سرانجام در سال 1143 ه .ق سپاهیان نادر قلى، ترکان عثمانى را شکست دادند و همدان، کرمانشاهان و آذربایجان را از وجود آنان پاک ساختند. در دوره صفویه به ویژه در روزگار شاه عباس کبیر (1038ـ994 ه .ق) ایران به پنج ناحیه یا ایالت اصلى تقسیم شده بود که ایالت پنجم آن عراق عجم (مرکز ایران) بود و شهر مهم آن یعنى اصفهان پایتخت ایران بود و غیر از حوزه اصفهان، چهار حوزه دیگر از جمله کرمانشاهان، کردستان و همدان را در برمىگرفت. برخى نیز ایالتهاى ایران را در این دوره 24 ایالت ذکر کردهاند که ایالت نهم آن کرمانشاهان و کلهر، به مرکزیت کرمانشاه ذکر کردهاند. کرمانشاه در زمان افشاریه در سال 1156 ه .ق نادرشاه از طریق سنندج عازم بغداد شد. وى دستور داد که واحد توپخانه از همدان به کرمانشاهان آمده و در ذهاب توقف کند. نادرشاه در پانزدهم شهر ذیحجهالحرام، از شهر «وان» بغداد عازم آذربایجان شد و پس از ورود به حوالى ماهیدشت کرمانشاهان، از شورش بعضى از سران ایل قاجار علیه محمد حسین (حکمران آنجا) آگاه شد. نادر شاه بهبودخان چاپشلو را براى سرکوبى شورشیان به منطقه روانه کرد. نادرشاه پس از ورود به کرمانشاهان، ابراهیمخان فرزند ظهیرالدوله را به سپهسالارى مناطق کردستان، کرمانشاهان و لرستان فعلى تعیین کرد و گروهى از سپاه را با او مأمور برقرارى و حفظ امنیت منطقه نمود. نادرشاه از کرمانشاه به کنگاور رفت و عید نوروز سال 1123 ه .ش را در کنگاور گذراند. پس از کشته شدن نادر شاه على قلى خان برادر زادهاش به سلطنت رسید ولى وى پس از چندى به دست برادرش ابراهیم خان کور شد و ابراهیم خان به پادشاهى رسید. وى براى تحکیم حکومت خود با مساعدت جمعى از افغانها و اوزبکها، به منظور تسخیر قلعه کرمانشاه به آن ناحیه رفت. این قلعه که از دیرباز مورد توجه نادرشاه بود، گذشته از استحکام، سلاح، باروت، توپ و خمپارههاى بیشمارى جهت جلوگیرى از تجاوزات احتمالى عثمانیها در آن ذخیره شده بود. حاکم کرمانشاه در برابر لشکریان ابراهیم شاه مردانه جنگید، ولى مغلوب و دستگیر شد. سپس شهر کرمانشاه را غارت و حتى به تجار و زوّارى که در آنجا بودند رحم نکردند. در دوره افشاریه مرزهاى ایران از جمله کرمانشاهان به حدود مرزهاى هخامنشیان بازگشت. به طورى که مرز فارس کرمانشاهان از دجله و فرات هم گذشت. اما پس از نادرشاه یعنى در روزگار جانشینانش و به ویژه در زمان حکومت زندیه، به دلیل برقرارى حکومت ملوک الطوایفى و خان خانى، بار دیگر سرزمین ایران، از جمله کرمانشاهان، دستخوش اختلافها و مبارزات سیاسى بین سرداران مختلف گردید. کرمانشاه در زمان زندیه پس از قتل نادرشاه در جمادىالثانى سال 1160 ه .ق طایفه زند به سرپرستى کریم بیک و صادق بیک زند به موطن اصلى خود؛ یعنى پرى و کمازان از توابع ملایر بازگشتند و در پشت خرابه روستاهاى پرى و کمازان، سیاه چادرهاى خود را برپا کردند. مردان، چادر رئیس ایل و سردار خود توشمال کریم را به رعایت احترام، قدرى دورتر از چادرهاى دیگر برافراشتند و تشکیل دولت زندیه را اعلام داشتند. کریم خان زند با تدبیر و نبوغ نظامى و کمک یاران وفادار خود با مدعیان سلطنت به جنگ پرداخت. نخستین رقابت و مبارزهاى که علیه توسعه نفوذ کریمخان آغاز شد از سوى مهرعلى خان تکلو (پسر نظرعلى سلطان) حکمران همدان و کرمانشاهان صورت گرفت. کریمخان وى را شکست داد و او را در قلعه ولاشگرد محاصره کرد. مهر على خان توسط برادرش عبدالغفارخان از حسن على خان اردلان والى کردستان کمک خواست. در نتیجه کریم خان مجبور شد دست از محاصره بردارد. نخستین برخورد حسنعلى خان با طایفه زند تصادفى و بیشتر در اثر نگرانى او نسبت به سرنوشت کرمانشاهان صورت پذیرفت. ابراهیم میرزا فرمانده عراق که در اجراى نقشهاش براى سرکوب شاهرخ شاه افشار شکست خورد به همراه بقایاى قشونش که به شاهرخ ملحق نشده بودند در اواسط سال 1163 ه .ق گریختند. از میان این نیروها، گروهى نیز تحت فرماندهى امام قلى خان زنگنه قرار داشتند. این گروه در نزدیکى بیستون با اتحادیهاى از طوایف محلى به سرکردگى نجفقلى خان کلهر جنگ کردند. امام قلى خان زنگنه (پسر رحیم بیک) آنان را شکست داد و بر کرمانشاه مسلط شد. سپس متوجه قلعه کرمانشاه که در اختیار مرتضى قلىخان و نجفقلى خان کلهر قرار داشت، گردید. خانهاى کلهر از والى کردستان کمک خواستند. والى نیز با 25000 نفر جنگجوى کرد به سوى کرمانشاه حرکت کرد و امام قلى خان زنگنه را شکست داد. والى کردستان با فرماندهان قلعه کرمانشاه ملاقات کرد و سپس براى تسخیر قلعه «ولاشگرد» به راه افتاد، ولى حسنعلىخان به دلیل حمله سلیم پاشاى بابان (حاکم سابق عثمانى کردستان غربى) به کردستان بازگشت. در گیر و دارهاى این روزگار کرمانشاهان خسارتهاى فراوان دید. کریم خان زند و جانشینان به کرمانشاهان توجهى نداشتند و غالبا امراى زنگنه مورد نفرت آنان واقع مىشدند. در سال 1196 ه .ق الله قلىخان زنگنه که از خانها و امراى معروف ایران بود، در کرمانشاه حکومت مىکرد و بیگلر بیگى این منطقه بود. على مرادخان زند که با وى موافق نبود، تصمیم به خلع او داشت و مىخواست یک بار دیگر کرمانشاهان را مورد تجاوز قرار دهد. لذا حاکم کرمانشاه به وسیله آقا محمد على مجتهد معروف، نظر علىمرادخان را به خود جلب و او را از حمله به کرمانشاهان منصرف کرد. آبادى کرمانشاه در زمان حکومت الله قلى خان که نواده شیخ على خان زنگنه، صدراعظم شاه سلیمان صفوى بود، شروع شد و پس از وى عمویش حاج على خان زنگنه که به حکومت کرمانشاه رسید، کارهاى عمرانى وى را ادامه داد. بناى مسجد جامع کرمانشاه از آثار این حاکم عادل است که ساختمان آن در روزگار الله قلى خان بنا شده بود. کرمانشاه در زمان قاجاریه با مرگ کریمخان زند در سال 1193 ه .ق آقا محمدخان با برادرش از شیراز فرار کرد و به مازندران رفت و با سران قاجار متحد شد و دعوى سلطنت کرد. سرانجام پس از ده سال نبرد، بر تمام ایران از جمله کرمانشاهان مسلط شد و سلسله قاجار را تشکیل داد. در سال 1221 ه .ق، فتحعلى شاه قاجار، پسر بزرگش محمد على میرزاى دولتشاه را به حکومت عراق عرب و عراق عجم منصوب کرد و ایالت کرمانشاهان تا حدود بغداد از سرحد بصره تا خرمآباد را به وى واگذار کرد. وى یاغیان و سرکشان حدود بغداد، قراچلان، ذهاب و سلیمانیه را تنبیه و به اطاعت درآورد و فرمانده سپاه عثمانى را مغلوب ساخت و آبادانى کرمانشاه را آغاز کرد. دولتشاه چند بار با عثمانیها جنگید و یک بار نیز به فتح بغداد نایل آمد و سرانجام در سال 1237 ه .ق درگذشت. وى علاوه بر استخدام چند نفر مستشار انگلیسى از جمله راولینسن مستشرق معروف، براى تنظیم و ترتیب سپاه، در کار عمران و آبادانى هم کوشش کرد. ساختمان معروف دیوانخان کرمانشاه که شامل دوازده قصر بود، نمونهاى از کارهاى او بود. همچنین میدان توپخانه، سربازخانه، بازار، حمام و مسجد از دوره حکومت اوست. در سال 1257 ه .ق حاجى خان شکى به فرمان محمدشاه قاجار به حکمرانى کرمانشاهان و خوزستان منصوب شد. حاجى خان که از اهل سنت و جماعت بود، برخى از عشایر و طوایف کرمانشاهان را که پیرو آیین اهل حق بودند و براى حضرت على علیهالسلام ارادت و احترام ویژهاى قایل بودند، بر انجام امورى که خلاف شریعت آنان بود وادار کرد، از این رو عشایر و طوایف اهل حق ساکن در کرند و پیرامون آن شورش کردند و پس از لشکرکشى حاجى خان شکى به این مناطق با تأمین خواستههاى طوایف اهل حق مبنى بر سخن نگفتن از مذهب و کیش آنان، کار به مصالحه کشید. اما مدتى نگذشته بود که یکى از مأموران حاجى خان به دست یکى از مرادن اهل حق به قتل رسید و این کار باعث حمله حاجى خان به این طایفه گردید و همه آنها را به زنجیر کشید و به کرمانشاه کوچانید. اهل حق که وضع را اینگونه دیدند به سراى حاجى خان حمله بردند و آن را آتش زدند و حاجى خان را به قتل رساندند و براى در امان ماندن از دست حکومت مرکزى، به عراق مهاجرت و در اراضى بغداد سکونت گزیدند. در سال 1268 ه .ق شاهزاده امام قلى میرزا عمادالدوله فرزند محمد على میرزاى دولتشاه از سوى ناصرالدین شاه به حکومت کرمانشاهان و همچنین انتظام امور عراق عجم و عراق عرب تعیین شد. با ترتیب دادن سپاه هفت هزار نفرى در دشت ذهاب مستقر شد و دست بیگانه را از حدود ایران کوتاه کرد. وى 25 سال متناوبا در کرمانشاهان حکومت کرد و بناى بازارهاى کنونى و مسجد عمادالدوله و توسعه شهر کرمانشاه یادگار دوره اوست. در اوایل دوره قاجاریه ایران از نظر تقسیمات ادارى و حکومتى به پنج حکمرانى و دوازده حکومت نشین تقسیم مىشده است. یکى از آنها حکمرانى ایالتین کردستان، کرمانشاهان و سرحد عراقین بود که لرستان نیز همیشه سرجمع آن بوده است. اما در اواسط پادشاهى ناصرالدین شاه، کشور به چهار ایالت و 23 ولایت تقسیم شد و کرمانشاهان ولایت نوزدهم ایران بود. هر ایالت توسط والى یا فرمانفرما و هر ولایت به وسیله حاکم یا حکمران اداره مىشد. در سال 1316 ه .ش مملکت ایران به ده استان و 49 شهرستان تقسیم شد که استان پنجم آن شامل: ایلام، شاهآباد، کرمانشاه، سنندج، ملایر و همدان بود و شهرستان کرمانشاه شامل کرمانشاه، کنگاور، هرسین و صحنه بوده است. سرانجام بر اساس آخرین تقسیمات کشورى در سال 1339 ه .ش ایران به چهارده استان و فرماندارى کل، 139 فرماندارى و 449 بخشدارى تقسیم شد و کرمانشاهان در این تقسیم بندى به صورت استان باقى ماند و مرکز آن شهر کرمانشاه بود.
موضوع مطلب : پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||